پیرمرده به زنش میگه: بیا یاد قدیما کنیم.
توی پارک با هم قرار بذاریم و قدم بزنیم!
پیرمرد میره پارک 2 ساعت طول میکشه میبینه زنش نیومد!
میره خونه میبینه زنش رفته تو اتاق داره گریه میکنه!
میپرسه چی شده؟! میگه مثلا بابام نذاشت بیام!!
قیافه ی پیر مرده